سخنوریهای آقا هومان در 24 ماهگی
شیرین زبون من، این روزا منو مامان جون صدا میکنی، وقتایم که میخوای به خواسته های ممنوعت برسی سرت رو کج میکنی و با یه حالتی که من دلم غش میکنه برات میگی مامان جونی. به کوچولو میگی گولگولو💟💟💟 به پوشک میگی پوگک به کمک میگی موکک به سبک میگی ببک به پمپ بنزین میگی پام بینزین در گوشم به من میگی خیلی دوست دارم به اقا گرگه میگی آقا گرجه . جدیدا اصرار داری شب قبل از خواب حتما لباس خواب بپوشی، به لباس خوابم میگی بیلاس کاب. بعد ازینکه رفتی رو تخت بم میگی قصه، ینی برات قصه بگم، بعد من میگم میخوام امشب برات قصه هومان کوچولو رو تعریف کنم، تو میگی نه آقا گرجه (گرگه) بعد از کلی بحث و گفتگو سر اینکه...